هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق الهی و مستی معنوی سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که در دل جز معشوق (خدا) چیزی نیست و هیچ مکانی مانند مجلس عشق (محفل معنوی) لذتبخش نیست. او از سلطنت عشق بر دل‌ها می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ‌کس مانند معشوق یکتا و بی‌همتا وجود ندارد. در پایان، شاعر از ساقی معنوی (راهنمای روحانی) یاد می‌کند که مانند او کسی نیست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های معنوی مانند 'مستی' و 'ساقی' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۹۷

اندر این دل غیر دلبر هست نیست
هیچ از این میخانه خوشتر هست نیست

مجلس عشقست و ما مست و خراب
جای مخمور ای برادر هست نیست

بر سر دار فنا بنشسته ایم
این چنین سردار و سرور هست نیست

عشق سلطان است و ملک دل گرفت
مثل او در بحر و در بر هست نیست

غیر آن یکتای بی همتا دگر
بر سریر هفت کشور هست نیست

این چنین قول خوش مستانه ای
بازگو در هیچ دفتر هست نیست

سید ما ساقی سرمست ماست
همچو او ساقی دیگر هست نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.