۲۷۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۴

گفتم به خواب بینم گفتا خیال باشد
گفتم رسم به وصلت گفتا محال باشد

گفتم که در خرابات خواهم که بار یابم
گفتا اگر درآئی آنجا مجال باشد

سرچشمهٔ حیاتست ، ما خضر وقت خویشیم
در جام ما همیشه آب زلال باشد

شادی روی ساقی ، ما می مدام نوشیم
بر غیر اگر حرام است بر ما حلال باشد

گر عاقلی بگوید عقل تو گشت ناقص
نقصان عاقل آن است ما را کمال باشد

از آفتاب حسنش شد عالمی منور
ما روشنیم از وی او بی زوال باشد

نقش خیال بگذار نقاش را طلب کن
جز عین نعمت الله نقش خیال باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.