هوش مصنوعی: این متن به بیان عشق و مستی معنوی و دوری از ظواهر دینی و زهد ریایی می‌پردازد. شاعر خود را عاشق و مست می‌داند و کرامات و مناجات را در برابر عشق و باده‌پرستی بی‌معنا می‌خواند. او رندان عشق را همدم خود می‌داند و از زاهد و عاشق می‌پرسد که کعبه و خرابات کدام است. در نهایت، با اشاره به وحدت وجود، همه چیز را در او می‌بیند و از بدایت و نهایت می‌پرسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و فلسفی عمیق است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، اشاره به مستی و باده‌پرستی ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۱

ما عاشق و مستیم کرامات چه باشد
ما باده پرستیم مناجات چه باشد

ما همدم رندان سراپردهٔ عشقیم
در خلوت ما حالت طامات چه باشد

گفتیم چنان است چنین بود که گفتیم
اینست کرامات کرامات چه باشد

ما عاشق مستیم ز جام می وحدت
خود کثرت معقول و خیالات چه باشد

چون خلوت ما گوشهٔ میخانهٔ عشق است
با منزل ما راه و مقامات چه باشد

ای زاهد سجاده نشین کعبه کدام است
وی عاشق میخواره خرابات چه باشد

سید چو همه اوست چه پیدا و چه پنهان
احوال بدایات و نهایات چه باشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.