۲۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۸۴

دل باز عزم کعبهٔ مقصود می کند
جانم سجود حضرت معبود می کند

عود دلم در آتش عشقش روان بسوخت
عیبم مکن اگر نفسم دود می کند

خوش آتشی و عود خوشی سوختم سوختی
این لطف او نگر که چه با عود می کند

آن کس که می خرد غم عشقش به کاینات
نیکو تجارتی و خوشی سود می کند

رندی که می رود به خرابات عاشقان
با او برو که میل به بهبود می کند

او آفتاب عالم و ما سایه بان او
چندان غریب نیست اگر جود می کند

سید به جود بنده معدوم خویش را
می بخشدش وجودی و موجود می کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.