هوش مصنوعی: این شعر به توصیف قدرت و تأثیر عشق می‌پردازد که مانند یک حاکم مقتدر بر جان و دل انسان تسلط دارد، عقل را ویران می‌کند اما سپس با لطف خود آن را بازسازی می‌نماید. عشق به عنوان یک نیروی سرمست و رهایی‌بخش تصویر شده که در کوی مغان سکونت دارد و رندان را به سوی خود جذب می‌کند. شاعر، نعمت الله، از عشق سخن می‌گوید و عقل کل را در پی درک این معانی می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و پیچیده‌ای است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۶

ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند
حاکم است و پادشاهانه امارت می کند

می کند ویران سرای عقل و بیخش می کند
آنگهی از لطف خود آن را عمارت می کند

جانفروشی می کند دل بر سر بازار عشق
سود می یابد در این سودا تجارت می کند

هر که دُرد درد عشق او به درمان می دهد
بی خبر در دین و در دنیا خسارت می کند

عشق سرمست است و درکوی مغان دارد وطن
می زند خوش چشمکی ما را اشارت می کند

خلوت ما قبلهٔ حاجات سرمستان بود
هر کجا رندیست می آید زیارت می کند

نعمت الله سرخوش است از عشق می گوید سخن
عقل کل تحصیل این لفظ و عبارت می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.