هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و صوفیانه است که به توصیف حالات مستی معنوی، عشق الهی و وحدت با وجود می‌پردازد. شاعر از خرابات (محل عبادت صوفیان)، می، ساقی و رندان سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در این حالت از خود بی‌خود شده و فرقی بین نیک و بد نمی‌بیند. او از عشق به عنوان همراهی همیشگی یاد می‌کند و راه مستقیم خود را طریق نعمت الله می‌داند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند مستی و می‌نوشی ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند از خود بی‌خود شدن و بی‌تفاوتی به نیک و بد نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۰۹

خراباتست و خم در جوش و ساقی مست و ما بی خود
سر از دستار نشناسیم و می از جام و نیک از بد

حضور باده نوشان است و رندان جمله سرمستند
نمی بینم کسی مخمور اگر یک بینم ور صد

اگر شمعی ز دلگرمی بپیچد از هوایش سر
روان از آتش غیرت کشیدش تیغ بر سر زد

ز آب و خاک میخانه مرا ایجاد فرمودند
زهی جام و زهی باده زهی موجد زهی موجد

در آن سرحد که جان بازند ما آنجا وطن داریم
که دارد عشق همراهی که می آید بدان سرحد

گذر فرما به خاک ما زیارت کن دمی ما را
که نور روح ما روشن توان دیدن در آن مرقد

صراط مستقیم من طریق نعمت الله است
به عمر خود نمی گردم سر موئی ز راه خود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.