۲۷۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۷۹

لطف ساقی بسی کرم فرمود
در میخانه ای به ما بگشود

هر چه در غیب و در شهادت بود
بود و نابود را به ما بنمود

جام گیتی نما هویدا کرد
می خمخانه را به ما پیمود

آتش عشق اوست در دل ما
خوش بود آتشی چنین بی دود

هو هو لا اله الا هو
لیس فی الدار غیره موجود

از ازل تا ابد عنایت او
بود با بندگان و خواهد بود

نعمت الله حریف و ساقی او
هر که آمد به بزم ما آسود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.