۲۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۳۴

یافتم از نور تو تابی دگر
دیدم از مهر تو مهتابی دگر

جز در خلوتسرای عشق تو
نیست عشاق تو را بابی دگر

دیگران از آب و گل باشند و ما
از گل عشقیم و از آبی دگر

آنکه جان ما خیال روی اوست
دیده ام بیدار و در خوابی دگر

ما محبان حبیب عاشقیم
تو محب حب احبابی دگر

بی سبب ما با مسبب همدمیم
ای مسبب بنگر اسبابی دگر

سیدم در صحبت صاحبدلان
محرم یاران و اصحابی دگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.