هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفی‌مسلک است که مخاطب را به ترک خودبینی و پیوستن به حقیقت هستی دعوت می‌کند. با استفاده از استعاره‌هایی مانند "نیست شدن"، "بحر بی‌پایان" و "مست گردی"، بر اهمیت فنا در راه عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی مانند فنا و هستی‌شناسی نیاز به درک فلسفی دارد که معمولاً برای نوجوانان زیر 16 سال ناملموس است. همچنین استفاده از اصطلاحاتی مانند "مست گردی" ممکن است نیاز به توضیح استعاری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۸۴۰

نیست شو تا هست گردی ای پسر
ور نگردی پست گردی ای پسر

غیرت ار داری ز غیرش درگذر
حیف اگر پابست گردی ای پسر

دست دستان زیر دست خود کنی
گرچه نو زان دست گردی ای پسر

خوش در آ در بحر بی پایان ما
تا به ما پیوست گردی ای پسر

عاشقی بگذاشتی دیوانه ای
گرد عقل پست گردی ای پسر

زاهد مخمور باری هیچ نیست
می بخور تا مست گردی ای پسر

در طریق سید سرمست ما
نیست شو تا هست گردی ای پسر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.