هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند خودشناسی، رهایی از قید و بندهای مادی، و رسیدن به حقیقت وجودی اشاره دارد. شاعر از نمادهایی مانند آتش، باده، و ماهی برای بیان مفاهیم عمیق استفاده کرده است. در این شعر، شاعر به مخاطب توصیه می‌کند که از ظواهر فراتر رود و به درون خود بنگرد تا به حقیقت برسد.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۵۸

با رُخِ چون مَشْعَله، بر دَرِ ما کیست آن؟
هر طَرَفی موجِ خون، نیم شَبان چیست آن؟

در کَفَنِ خویشتن، رَقص کُنانْ مُردگان
نَفْخهٔ صور است یا عیسیِ ثانی‌ست آن؟

سینهٔ خود باز کُن، روزَنِ دلْ دَرنِگَر
کآتَشِ تو شُعله زد، نی خَبَرِ دی‌ست آن

آتشِ نو را بِبین، زود دَرآ چون خَلیل
گر چه به شکلْ آتش است، بادهٔ صافی‌ست آن

یونُس قُدسی تویی، در تَنِ چون ماهی‌یی
بازشِکاف و بِبین کین تَنِ ماهی‌ست آن

دَلْقِ تَنِ خویش را بر گِروِ میْ بِنِه
پاک شوی پاک باز، نوبَتِ پاکی‌ست آن

باده کَشیدی وَلیک، در قَدَحَت باقی‌ست
حَملهٔ دیگر که اصلْ جُرعهٔ باقی‌ست آن

دَشْنهٔ تیز اَرْ خَلیلْ بِنْهَد بر گَردنَت
رو بِمَگَردان که آن شیوهٔ شاهی‌ست آن

حُکْم به هم دَرشِکَست، هست قَضا در خَطَر
فِتْنهٔ حُکْم است این، آفتِ قاضی‌ست آن

نَفْسِ تو امروز اگر وَعدهٔ فردا دَهَد
بر دَهَنَش زن، از آنْک مَردکِ لافی‌ست آن

باده فُروشَد وَلیک، باده دَهَد جُمله باد
خُمّ نِمایَد وَلیک، حَقِّ نَمَکْ نیست آن

ما زِ زمستانِ نَفْس، بَرفِ تَن آورده‌ایم
بَهرِ تَقاضایِ لُطف، نُکتهٔ کاجی‌ست آن

مَفْخَرِ تبریزیان، شَمسِ حَق ای پیشِ تو
طاق و طُرُنْبِ دو کَوْن، طِفْلی و بازی‌ست آن
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.