هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از ساقی (معشوق یا خداوند) میخواهد تا دست او را بگیرد و او را از افتادگی نجات دهد. شاعر با بیان حالتی از نیاز و عجز، از لطف و مهربانی ساقی طلب کمک میکند و خود را بینوا و نیازمند توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۸۹۲
ساقی بیار جام می و دست ما بگیر
افتاده ایم بهر خدا دست ما بگیر
مائیم و آب دیده و خاک درت مدام
بگذر روان تو از سر ما دست ما بگیر
از ما مکن کناره که مائیم در میان
با ما جفا مجو به وفا دست ما بگیر
ما پشت دست بر همه عالم فشانده ایم
آورده ایم رو به شما دست ما بگیر
لطفت به بینوا نظری می کند مدام
مائیم بینوا به نوا دست ما بگیر
دست نیاز سوی تو آورده ایم باز
ما را رها مکن صنما دست ما بگیر
چون دست گیر جمله افتاده ها توئی
برخیز و سیدانه بیا دست ما بگیر
افتاده ایم بهر خدا دست ما بگیر
مائیم و آب دیده و خاک درت مدام
بگذر روان تو از سر ما دست ما بگیر
از ما مکن کناره که مائیم در میان
با ما جفا مجو به وفا دست ما بگیر
ما پشت دست بر همه عالم فشانده ایم
آورده ایم رو به شما دست ما بگیر
لطفت به بینوا نظری می کند مدام
مائیم بینوا به نوا دست ما بگیر
دست نیاز سوی تو آورده ایم باز
ما را رها مکن صنما دست ما بگیر
چون دست گیر جمله افتاده ها توئی
برخیز و سیدانه بیا دست ما بگیر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.