۲۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۲۶

مقصود توئی ز جمله عالم
ای مظهر عین اسم اعظم

در حسرت جرعه ای ز جامت
جان بر کف دست می نهد جم

ای آخر انبیاء به صورت
معنی تو بر همه مقدم

در خلوت خاص لی مع الله
غیر از تو کسی نبود محرم

عیسی نفس از دم تودارد
زنده ز تو گشت روح آدم

نقشت به خیال می نگارم
ای نور دو چشم اهل عالم

تو جانانی و جان تن تو
چون سید و بنده هر دو با هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.