۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰

در خرابات مغان رندانه رو
خم می را نوش کن مستانه رو

در خرابات مغان رندی بجو
حال سرمستی ما با او بگو

دردمندی جوی و درمان را طلب
کفر را بگذار و ایمان را طلب

خوش درین دریای بی پایان در آ
تا ببینی آبروی ما به ما

با حباب و آب اگر داری نظر
یک دمی در عین این دریا نگر

این چنین دریای وحدت را بجو
گرد هستی را ز خود نیکو بشو

هرکه را خواهی به نور او نگر
بد مبین ای یار من نیکو نگر

در خرابات ار بیابی رند مست
به که با مخمور باشی همنشست

عشق او شمع است تو پروانه باش
در طریق عاشقی مردانه باش

ساقی ار بخشد تو را پیمانه ای
نوش کن می جو دگر خمخانه ای

گر تو داری همت عالی تمام
هرچه می خواهی بیابی والسلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.