هوش مصنوعی: شاعر از گذر بهار و از دست دادن فرصت‌های شادی و لذت در این فصل ابراز تأسف می‌کند. او به نداشتن عزم برای استفاده از زیبایی‌های بهار و غرق نشدن در شادی‌های آن اشاره می‌کند و از این بابت افسوس می‌خورد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۶

بهار رفت و نکردیم عزم جای خوشی
برهنه سر بنشستیم در هوای خوشی

بهار رفت و به هنگامهٔ نواسنجان
ولی از هوش نرفتیم از نوای خوشی

بهار رفت و به مستان گریه دوست دمی
نداشتیم سرودی به های های خوشی

بهار رفت و نبردیم هم عنان چمن
دلی گرفته ز عمری به دلگشای خوشی

بهار رفت و به گلبانگ بلبلان چمن
پیاله ای نکشیدیم در هوای خوشی

به ترهات تو عرفی خوشند دانایان
ندیده ام به جهان چون تو ژاژخای خوشی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.