هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از تنهایی و جدایی مینالد، اما با وجود این، به زیبایی و عشق خود افتخار میکند. او از آتش درون و درد جدایی سخن میگوید و از معشوق میخواهد که در دل او جای گیرد. شاعر با اشاره به مستی و شور عشق، از حالتی روحانی و عرفانی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۵۶۵
به شمعی کو صبا کرده به خلوت، خانه ای داری
که از تنهایی ات غم نیست گر پروانه ای داری
از این خلوت نشینی کم نگردد هستی حسنت
که آن جا هم ز خون مجرمان پیمانه ای داری
مرا این آتش از داغ جدایی بیشتر سوزد
که می گویند جا در محفل بیگانه ای داری
ز آسیب نظر گر می گریزی در دلم بنشین
که آن گه خالی از نامحرمان کاشانه ای داری
به شرط آن که ناید گردی از خاکسترش بیرون
طلب کن جان من گر جان فشان پروانه ای دار
نخواهی دید عرفی تا قیامت روی هشیاری
که این مستی ز شوق نرگس مستانه ای داری
که از تنهایی ات غم نیست گر پروانه ای داری
از این خلوت نشینی کم نگردد هستی حسنت
که آن جا هم ز خون مجرمان پیمانه ای داری
مرا این آتش از داغ جدایی بیشتر سوزد
که می گویند جا در محفل بیگانه ای داری
ز آسیب نظر گر می گریزی در دلم بنشین
که آن گه خالی از نامحرمان کاشانه ای داری
به شرط آن که ناید گردی از خاکسترش بیرون
طلب کن جان من گر جان فشان پروانه ای دار
نخواهی دید عرفی تا قیامت روی هشیاری
که این مستی ز شوق نرگس مستانه ای داری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.