هوش مصنوعی:
این متن به مومنان توصیه میکند که دنیا را مانند زندان ببینند و به آن وابسته نشوند. تأکید میشود که وطن حقیقی مومن، عالم باقی است و نباید به دنیای فانی دل بست. متن بر اهمیت علم و دین برای نجات روح و رسیدن به حیات واقعی تأکید دارد و هشدار میدهد که کسانی که دنیا را بهشت میپندارند، در حقیقت کافرند. شادی در زندان دنیا نشانه نادانی است و مومن باید برای رهایی از این زندان تلاش کند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تحلیل، نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل میگیرد. همچنین، مضامین مذهبی و اخلاقی آن برای این گروه سنی مناسبتر است.
در تحقیق الدنیا سجن المؤمن
چو دنیا مومنان را هست زندان
مشو ساکن درین زندان چو رندان
چو دانستی که سجن مومنان است
کسی کو را نخواهد مومن آنست
اگر تو مومنی حب وطن دار
برای آن وطن چیزی به دست آر
ببین تا از کجایی در حقیقت
چو تا آنجا روی اینک طریقت
وطنگاه تو گر دنیاست باری
دو سه روز آمدی اینجا به کاری
اگر دنیا تو را همچون بهشت است
یقین دان کافری اینست و زشتست
برو مومن شو از خواهی نکوئی
که گر مومن شوی دنیا نجوئی
بدانی گر شوی عارف در اینجای
که در سجنی و داری بند بر پای
بکوشی تا ازو یابی نجاتی
نجاتی کاندر او باشد حیاتی
حیات جان تو از علم و دینست
چو دریابی یقین دانی که اینست
به سجن اندر کسی شادان نباشد
اگر باشد به جز نادان نباشد
که گر در سجن میری بیخبروار
به سجّینت کشد آنجا نگونسار
بکن جهدی و بیرن شو ز زندان
به دانائی و بگذارش به نادان
نشان مومنان دانستهای چیست
ارادت سوی آن عالم که باقیست
برو جان پدر روئی به ره آر
ز فانی بگذر و باقی به دست آر
بهشت و دوزخت در توست و با توست
چرا بیرون خود میجوئی اس سست
مشو ساکن درین زندان چو رندان
چو دانستی که سجن مومنان است
کسی کو را نخواهد مومن آنست
اگر تو مومنی حب وطن دار
برای آن وطن چیزی به دست آر
ببین تا از کجایی در حقیقت
چو تا آنجا روی اینک طریقت
وطنگاه تو گر دنیاست باری
دو سه روز آمدی اینجا به کاری
اگر دنیا تو را همچون بهشت است
یقین دان کافری اینست و زشتست
برو مومن شو از خواهی نکوئی
که گر مومن شوی دنیا نجوئی
بدانی گر شوی عارف در اینجای
که در سجنی و داری بند بر پای
بکوشی تا ازو یابی نجاتی
نجاتی کاندر او باشد حیاتی
حیات جان تو از علم و دینست
چو دریابی یقین دانی که اینست
به سجن اندر کسی شادان نباشد
اگر باشد به جز نادان نباشد
که گر در سجن میری بیخبروار
به سجّینت کشد آنجا نگونسار
بکن جهدی و بیرن شو ز زندان
به دانائی و بگذارش به نادان
نشان مومنان دانستهای چیست
ارادت سوی آن عالم که باقیست
برو جان پدر روئی به ره آر
ز فانی بگذر و باقی به دست آر
بهشت و دوزخت در توست و با توست
چرا بیرون خود میجوئی اس سست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:در تحقیق شریعت و بیان طریقت
گوهر بعدی:در تحقیق بهشت و دوزخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.