هوش مصنوعی:
جزیرهای بزرگ و پر از ثروت با شهرها و سپاهیان فراوان بود. پادشاهی با شکوه و قدرت در آنجا حکومت میکرد. هنگامی که پادشاه از حضور مهراج و گرشاسب آگاه شد، بسیار خوشحال شد و دستور داد تا همهگونه امکانات و پذیرایی برای آنان فراهم شود. او یک هفته مهماننوازی کرد و در هر بزم گنجهای فراوان بخشید. هدایایی مانند کافور، عنبر، عود، دینار، یاقوت، درّ، تاج، تخت، فرشهای زربفت، ترگ، شمشیر و درع به آنان داد. همچنین به ایرانیان نیز بخششهای زیادی کرد که توصیف آن در صد سال ممکن نیست. سپس با شادی و اشتیاق به سوی جزیره حرکت کردند.
رده سنی:
12+
متن دارای مفاهیم پیچیدهتر مانند حکومت، بخششهای بزرگ و توصیفات ادبی است که برای درک بهتر، به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین ممکن است برخی واژگان برای کودکان کمسنوسال دشوار باشد.
آمدن گرشاسب به جزیره هرنج
جزیری پر از بیشها بود و غیش
به بالا و پهنا دو صد میل بیش
فروان درو شهر و بی مر سپاه
یکی شاه با فرّ و با دستگاه
چو آن شه ز مهراج وز پهلوان
خبر یافت، شد شاد و روشن روان
ز نزل وعلف هر چه بایست ساز
بفرمود و، شد با سپه پیشباز
یکی هفته شان داشت مهمان خویش
کمر بسته روز وشب استاده پیش
به هر بزم چندان گهر برفرشاند
که مهراج و گرشاسب خیره بماند
ببخشیدشان هدیه چندان ز گنج
کز آن ماند دریا وکشتی به رنج
ز کافور وز عنبر وعود تر
ز دینار و یاقوت و دُرّ و گهر
ز بیجاده تاج و، ز پیروزه تخت
ز زربفت فرش و ، مرجان درخت
ز ترگ و ز شمشیر وز درع نیز
همیدون طرایف ز هر گونه چیز
دگر داد چندان به ایرانیان
که گفتن به صد سال نتوانی آن
وز آنجای خرّم دل و راهجوی
به سوی جزیری نهادند روی
به بالا و پهنا دو صد میل بیش
فروان درو شهر و بی مر سپاه
یکی شاه با فرّ و با دستگاه
چو آن شه ز مهراج وز پهلوان
خبر یافت، شد شاد و روشن روان
ز نزل وعلف هر چه بایست ساز
بفرمود و، شد با سپه پیشباز
یکی هفته شان داشت مهمان خویش
کمر بسته روز وشب استاده پیش
به هر بزم چندان گهر برفرشاند
که مهراج و گرشاسب خیره بماند
ببخشیدشان هدیه چندان ز گنج
کز آن ماند دریا وکشتی به رنج
ز کافور وز عنبر وعود تر
ز دینار و یاقوت و دُرّ و گهر
ز بیجاده تاج و، ز پیروزه تخت
ز زربفت فرش و ، مرجان درخت
ز ترگ و ز شمشیر وز درع نیز
همیدون طرایف ز هر گونه چیز
دگر داد چندان به ایرانیان
که گفتن به صد سال نتوانی آن
وز آنجای خرّم دل و راهجوی
به سوی جزیری نهادند روی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:صفت جزیره دیگر
گوهر بعدی:دیگر جزیره که آن رامنی خوانند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.