هوش مصنوعی: در این متن، داستانی نمادین از گفت‌وگوی یک فرد مخنث (شخصیتی دوپهلو یا ضعیف) با یک داهی (حکیم یا دانا) نقل شده است. مخنث در پی یافتن راهی برای حل مشکل خود است و به زاهد دهی مراجعه می‌کند. داهی به او توصیه می‌کند که از دنبال کردن امور بی‌ثمر دست بردارد و به جای آن، درد و رنج طبیعی زندگی را بپذیرد. متن با انتقاد از غفلت مردم از ذات واقعی خود و عدم درک ارزش‌های حقیقی پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم نمادین و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند «مخنث» یا «هلیله» ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.

حکایت و مثل فی لذّة الدنیا مع شدّة العقبی

آن بنشنیده‌ای که در راهی
آن مخنّث چه گفت با داهی

که همی شد پی گشادِ گره
بهر بی‌بی به سوی زاهد ده

تا برو میوه سست شاخ شود
راه زادن برو فراخ شود

چون مخنّث بدید هندو را
زور بپرسید و او بگفت او را

گفت بگذار ترّهات خسان
شو به بی‌بی سلام من برسان

پس به بی‌بی بگوی کز ره درد
با چنین کون هلیله نتوان خورد

چون چشیدی حلاوت گادن
بکش اکنون مشقّت زادن

تو ندانسته‌ای که خوردن کبر
ننگ و نامی ندارد اندر زیر

سگ اگر جلد بودی و فربه
بی‌شکاری نگرددی در دِه

غافلند از نهادِ خود مردم
هیچ ندهند دادِ خود مردم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فی مذمّة الدنیا واهانته و ترکه، من ترح فرح
گوهر بعدی:اندر مذمّت بددلی و بددل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.