۳۶۴ بار خوانده شده

حکایت در این معنی

نه بپرسید از جحی حیزی
کز علیّ و عُمر بگو چیزی

گفت با وی جحی که اندُه چاشت
در دلم مهر و بغض کس نگذاشت

شره لقمه آن چنانم کرد
کز تعصّب شدم به یک ره فرد

مر مرا کار خورد و خفت آمد
با دلم اکل و شرب جفت آمد

هرکه او بیش خورد بیش رید
نه چو لقمان ز لقمه بیش زید

مرد با مال بی‌یقین باشد
سیر خورده گرسنه دین باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت در شجاعت و غیرت
گوهر بعدی:اندر نکوهش شکم خواری و بسیار خوردن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.