هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تنهایی و تاریکی شب در خانه‌ای کوچک و محقر می‌گوید. او با خاموش کردن چراغ‌ها، خود را از دیگران پنهان می‌کند و تنها به انتظار معشوق است. فضای شعر پر از سکوت، تاریکی و احساس فشار است. شاعر با عناصر طبیعت مانند شب، دیوارها و سنگ‌ها صحبت می‌کند و گویی آن‌ها نیز در تنهایی او شریک هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی مانند تنهایی، انتظار و تاریکی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، فضای سنگین و غمگین شعر برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال مناسب نیست.

در بسته ام

در بسته ام شب است
تاریک هم چو گور
با آن که دور ازو نه چنانم
او از من است دور.
خاموش می گذارم من با شبی چنین
هر لحظه ای چراغ
می کاهم اش ز روغن
تا در رهم نگیرد جز او کسی سراغ.
روشن به دست آیدم آن لحظه کاندران
چون بوی در دماغ گل او جای برده است.
تن می فشارم از در و دیوار
و تنگنای خانه من از من فشرده است.
نجوای محرمانه می آغازد
تاریک خانه من با من.
دارد به گوش حرف مرا، او
دارم به گوش حرف ورا، من.
زین حرف کاو چه وقت می آید
و هر جدار خاموش.
در سایه گسسته جداری
دارد به ما نگران گوش.
و شب، عبوس و سرد،
بر ما به کار می نگرد.
یک دلفریب، با قدم اش لنگ،
پنهان به راه می گذرد.
و سنگ ها به کاسم بسته تن کبود
سر بر سریر خار نشانده،
چشمی شده اند، می نگرندش
لیک ایستاده در ره مانده.
آنگاه مانده با شب، آری
و من به هر نشانی باریک،
چون آتشی به خرمن خاکستر سیاه.
خو بسته ام به خانه تاریک.
خاموش می گذارم
هر لحظه ای چراغ.
می کاهم اش ز روغن
تا در رهم نگیرد جز او کسی سراغ.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:هاد
گوهر بعدی:چراغ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.