هوش مصنوعی:
این شعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و نمادین، احساسات عمیق و پیچیدهی شاعر را بیان میکند. شاعر خود را با عناصر مختلفی مانند موج دریا، ستارهی ترانه، قربانیان، و خدایان یکی میداند و از رنجها و تجربیات جمعی سخن میگوید. در نهایت، شاعر از سرود دریاها میخواهد که به او اجازه دهد تا بخشی از این ترانهی بزرگ باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم نمادین و پیچیدهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به قربانیان و رنجهای جمعی ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
پیوند
ای سرودِ دریاها! در ساحلِ خشمناکِ سکوتِ من موجی بزن
ستارهی ترانهیی برافروز
در بُهتِ مغمومِ خونِ من ای سرودِ دریاها!
□
سه نوید، سه برادری،
بر فرازِ مونوالهریین واژگون گردید
و آن هر سه
من بودم.
سیزده قربانی، سیزده هرکول
بر درگاهِ معبدِ یونان خاکستر شد
و آن هر سیزده
من بودم.
سیصدهزار دست، سیصدهزار خدا
در تپههای قصرِ خدایان، در حلقههای زنجیر یکی شد
و آن هر سیصدهزار
منم!
□
آه! من سه نوید، سه برادری،
من سیزده قربانی، سیزده هرکول بودهام
و من اکنون
عقدهی ناگشودنیِ سیصدهزار دستم...
ای سرودِ دریاها!
بگذار در ساحلِ خشمناکِ غریوِ تو موجی زنم
و بهسانِ مرواریدِ یکی صدف
کلمهیی در قالبِ تو باشم
ای سرودِ دریاها!
۳ خرداد ۱۳۳۰
گرگان - قرهتپه
ستارهی ترانهیی برافروز
در بُهتِ مغمومِ خونِ من ای سرودِ دریاها!
□
سه نوید، سه برادری،
بر فرازِ مونوالهریین واژگون گردید
و آن هر سه
من بودم.
سیزده قربانی، سیزده هرکول
بر درگاهِ معبدِ یونان خاکستر شد
و آن هر سیزده
من بودم.
سیصدهزار دست، سیصدهزار خدا
در تپههای قصرِ خدایان، در حلقههای زنجیر یکی شد
و آن هر سیصدهزار
منم!
□
آه! من سه نوید، سه برادری،
من سیزده قربانی، سیزده هرکول بودهام
و من اکنون
عقدهی ناگشودنیِ سیصدهزار دستم...
ای سرودِ دریاها!
بگذار در ساحلِ خشمناکِ غریوِ تو موجی زنم
و بهسانِ مرواریدِ یکی صدف
کلمهیی در قالبِ تو باشم
ای سرودِ دریاها!
۳ خرداد ۱۳۳۰
گرگان - قرهتپه
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شعرِِ ناتمام
گوهر بعدی:برای شما که عشق ِتان زندهگیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.