هوش مصنوعی: این شعر درباره زنی است که تمام شب را در سکوت گریه می‌کند و ناله می‌کند، اما ناله‌های او تأثیری در تغییر شرایط ندارد. شاعر احساس می‌کند که این ناله‌های خاموش نتوانسته آتشی در قلعه‌ی خاموش و مدفون مردم ایجاد کند و در نهایت، همه چیز در خاکستر فرو می‌رود. این شعر حس ناامیدی و بی‌پاسخ ماندن رنج‌ها را منتقل می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری از زندگی دارد.

حريقِ قلعه‌يی خاموش ...

برای مادرم

زنی شب تا سحر گریید خاموش.
زنی شب تا سحر نالید، تا من

سحرگاهی بر آرم دست و گردم
چراغی خُرد و آویزم به برزن.

زنی شب تا سحر نالید و ــ افسوس! ــ
مرا آن ناله‌ی خامُش نیفروخت:

حریقِ قلعه‌ی خاموشِ مردم
شبم دامن گرفت و صبحدم سوخت.

حریقِ قلعه‌ی خاموش و مدفون
به خاکستر فرو دهلیز و درگاه

حریقِ قلعه‌ی خاموش ــ آری ــ
نه شب گرییدنِ زن تا سحرگاه.
19 اسفند 1336

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مثلِ اين است...
گوهر بعدی:کلید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.