هوش مصنوعی:
این شعر تصاویری از غروب، طبیعت و احساسات انسانی را با استفاده از استعارهها و تشبیهات زیبا به تصویر میکشد. عناصری مانند باد جنوب، مار، جنگل و رودخانه بهکار رفتهاند تا فضایی آرام، مرموز و گاه غمگین را خلق کنند. شاعر از مفاهیمی مانند دلتنگی، سکوت و راز سخن میگوید.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم انتزاعی و تصاویر شاعرانهای است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و فضای مرموز شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی احساسی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
غروبِ «سيارود»
میچکد سمفونیِ شب
آرام
روی دلتنگیِ خاموشِ غروب.
مغرب
از آتشِ افسردهی روز
بیصدا میسوزد.
میبرد نغمهی دلتنگی را
بادِ جنوب
تا کند زمزمه بر بامِ هوا.
نیست حرفی به لبانش
لیکن
مانده با خامُشیاش مطلبها.
میپرد موجزنان بازمیآید به فرود
همچون آن سایهی لغزانِ شبکور،
هیهیِ چوپان
از دور.
میخزد مار
چون آن جادهی پیچانِ چون مار.
در سراشیبیِ غوغاگرِ رود.
□
بیکه از خیمهی رازش بهدرآید
وه که میخواند
جنگل
چه بهشور!
۱۳۳۸
آرام
روی دلتنگیِ خاموشِ غروب.
مغرب
از آتشِ افسردهی روز
بیصدا میسوزد.
میبرد نغمهی دلتنگی را
بادِ جنوب
تا کند زمزمه بر بامِ هوا.
نیست حرفی به لبانش
لیکن
مانده با خامُشیاش مطلبها.
میپرد موجزنان بازمیآید به فرود
همچون آن سایهی لغزانِ شبکور،
هیهیِ چوپان
از دور.
میخزد مار
چون آن جادهی پیچانِ چون مار.
در سراشیبیِ غوغاگرِ رود.
□
بیکه از خیمهی رازش بهدرآید
وه که میخواند
جنگل
چه بهشور!
۱۳۳۸
۲۴۵۵
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شبگیر
گوهر بعدی:در دوردست...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.