هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درون شب و وحشت ناشی از آن سخن میگوید. او با توصیف نالههای شب و صداهای وحشتانگیز، احساس تنهایی و ترس خود را بیان میکند. شاعر از خداوند طلب کمک میکند و وضعیت روحی خود را در مواجهه با این تاریکی و هراس شرح میدهد.
رده سنی:
15+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و ترسهای درونی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شبانه
به اسماعیل صارمی
ای خداوند! از درونِ شب
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم
گر نشینم منکسر بر جای
ور ز جا چون باد برخیزم،
ای خداوند! از درونِ شب
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم.
□
میکِشم هر نالهی این شامِ خونین را
در ترازوی غریواندیش،
میچشم هر صوتِ بیهنگامِ مسکین را
در مذاقِ نعرهجوی خویش.
□
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم
ای خداوند! از درونِ شب.
گر ندارم جنبشی با جای
ور ندارم قصهیی با لب،
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم
ای خداوند! از درونِ شب.
فروردین ۱۳۳۷
ای خداوند! از درونِ شب
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم
گر نشینم منکسر بر جای
ور ز جا چون باد برخیزم،
ای خداوند! از درونِ شب
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم.
□
میکِشم هر نالهی این شامِ خونین را
در ترازوی غریواندیش،
میچشم هر صوتِ بیهنگامِ مسکین را
در مذاقِ نعرهجوی خویش.
□
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم
ای خداوند! از درونِ شب.
گر ندارم جنبشی با جای
ور ندارم قصهیی با لب،
گوش با زنگِ غریوی وحشتانگیزم
ای خداوند! از درونِ شب.
فروردین ۱۳۳۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:پُل ِ اللهوردیخان
گوهر بعدی:طرح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.