هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربهی ایستادن بر خاک و احساس استواری آن سخن میگوید، سپس به شک کردن به ستاره و خورشید میپردازد و تصویری نمادین از قدرت و پنهانکاری ارائه میدهد. در بخش دوم، مفهوم زندان و آزادی را با اشاره به درگاه خانه به عنوان آستانهی آزادی بررسی میکند، اما تأکید میکند که در این آستانه، فرد اختیاری برای انتخاب ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و نمادین است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارهها ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده باشد.
بر خاک ِ جدي ايستادم ...
بر خاکِ جدی ایستادم
و خاک، بهسانِ یقینی
استوار بود.
به ستاره شک کردم
و ستاره در اشکِ شکِ من درخشید.
و آنگاه به خورشید شک کردم که ستارگان را
همچون کنیزکانِ سپیدرویی
در حرمخانهی پُرجلالش نهان میکرد.
□
دیوارها زندان را محدود میکند،
دیوارها زندان را محدودتر نمیکند.
میانِ دو زندان
درگاهِ خانهی تو آستانهی آزادیست،
لیکن در آستانه
تو را
به قبولِ یکی از این دو
از خود اختیاری نیست.
۱۳۳۶
و خاک، بهسانِ یقینی
استوار بود.
به ستاره شک کردم
و ستاره در اشکِ شکِ من درخشید.
و آنگاه به خورشید شک کردم که ستارگان را
همچون کنیزکانِ سپیدرویی
در حرمخانهی پُرجلالش نهان میکرد.
□
دیوارها زندان را محدود میکند،
دیوارها زندان را محدودتر نمیکند.
میانِ دو زندان
درگاهِ خانهی تو آستانهی آزادیست،
لیکن در آستانه
تو را
به قبولِ یکی از این دو
از خود اختیاری نیست.
۱۳۳۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:معاد
گوهر بعدی:کوچه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.