هوش مصنوعی: این شعر تصویری از یک فضای تاریک و افسرده را ترسیم می‌کند، جایی که کوچه‌ها باریک، دکان‌ها بسته و خانه‌ها تاریک هستند. شاعر از مرگ و بی‌امیدی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دیگر حوصله امیدواری یا شکایت از بدی‌ها را ندارد. او خود را از قافله زندگی جدا می‌داند و به نظر می‌رسد که درگیر احساسات عمیق ناامیدی و انزوا است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات سنگین مانند مرگ، ناامیدی و انزوا است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا سخت‌فهم باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شبانه

به گوهرِ مراد
کوچه‌ها باریکن
دُکّونا
بسته‌س،

خونه‌ها تاریکن
تاقا
شیکسته‌س،

از صدا
افتاده
تار و کمونچه

مُرده می‌برن
کوچه به
کوچه.



نگا کن!
مُرده‌ها
به مُرده
نمی‌رن،

حتا به
شمعِ جون‌سپرده
نمی‌رن،

شکلِ
فانوسی‌ین
که اگه خاموشه

واسه نَف‌نیس
هَنو
یه عالم نف توشه.



جماعت!
من دیگه
حوصله
ندارم

به «خوب»
امید و
از «بد» گله
ندارم.

گرچه از
دیگرون
فاصله
ندارم،

کاری با
کارِ این
قافله
ندارم!



کوچه‌ها
باریکن
دُکّونا
بسته‌س،

خونه‌ها
تاریکن
تاقا
شیکسته‌س،

از صدا
افتاده
تار و
کمونچه

مُرده
می‌برن
کوچه به
کوچه...

۱۳۴۰

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:وصل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.