هوش مصنوعی: این شعر به زندگی و مرگ به عنوان دو تجربهٔ متضاد ولی مرتبط می‌نگرد. زندگی مانند فواره‌ای عصیانگر توصیف شده که از خاک رها نمی‌شود اما رهایی را تجربه می‌کند. مرگ نیز به عنوان شکوهی در فریاد فواره تصویر شده که زمین را بارور می‌سازد. شاعر تأکید می‌کند که باید فریاد زد و باران برکت شد، وگرنه مانند مردار خواهیم بود. این متن به پوران صلح‌کل و سیروس طاهباز تقدیم شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و نمادین در مورد زندگی، مرگ و مقاومت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از تصاویر شدید مانند 'مُرداران' نیاز به درک بالاتری از ادبیات و تفکر انتزاعی دارد.

تمثیل

به پوران صلح‌کل و سیروس طاهباز
برای تمام صفا و محبتشان
در یکی فریاد
زیستن ــ
[پروازِ عصیانی‌ِ فوّاره‌یی
که خلاصی‌اش از خاک
نیست
و رهایی را
تجربه‌یی می‌کند.]

و شُکوهِ مردن
در فواره‌ی فریادی ــ
[زمینت
دیوانه‌آسا
با خویش می‌کشد
تا باروری را
دست‌مایه‌یی کند؛
که شهیدان و عاصیان
یارانند
که بارآوری را
بارانند
بارآورانند.]

زمین را
بارانِ برکت‌ها شدن ــ
[مرگِ فوّاره
از این‌دست است.]
ورنه خاک
از تو
باتلاقی خواهد شد
چون به گونه‌ی جوبارانِ حقیر مُرده باشی.



فریادی شو تا باران
وگرنه
مُرداران!

۲۰ مرداد ۱۳۴۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:و حسرتی
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۲/۲/۲۳ ۰۰:۰۷

فریادی شویدتاباران وگرنه مردارررررران