هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف تلاش‌های بی‌ثمر خود برای یافتن آهوبره می‌پردازد. او خسته و ناامید از جستجو، سرانجام آهوبره را نزد خود می‌یابد و محبت و زلالی وجودش را در چشمانش می‌بیند. با فرارسیدن شب و کمبود آب، زمان و فرصت به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

حکایت

اینک آهوبره‌یی
که مجالِ خود را
به تمامی
زمان‌مایه‌ی جُستجویش کردم.



خسته خسته و
پای‌آبله
تَنگ‌خُلق و
تهی‌دست
از پَست‌ْپُشته‌های سنگ
فرود می‌آیم
و آفتاب بر خط‌الرأسِ برترین پشته نشسته است
تا شب
چالاک‌تَرَک
بر دامنه دامن گُستَرَد.



اکنون کمندِ باطل را رها می‌کنم
که احساسِ بطلانش
خِفت
پنداری بر گردنِ من خود می‌فشارد،
که آنک آهوبره
آنک!
زیرِ سایبانِ من ایستاده است
کنارِ سبوی آب
و با زبانِ خشکش
بر جدارِ نمورِ سبو
لیسه می‌کشد؛

آهوبره‌یی
که مجالِ خود را به‌تمامی
زیان‌مایه‌ی جُستجویش کردم
و زلالی‌ِ محبتش
در خطوطِ مهربانی
که چشمانش را تصویر می‌کند
آشکار است.



آفتاب در آن سوی تپه
فروتر می‌نشیند.
مرا زمان‌مایه به آخر رسیده
که شب بر سرِ دست آمده است
و در سبو
جز به میزانِ سیرابیِ یک تن
آب نیست.

۱۳۴۷

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تمثیل
گوهر بعدی:در آستانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.