هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و یأس‌آلود شاعر در فصل پاییز می‌پردازد. او از زیبایی‌های طبیعت و تغییرات فصل یاد می‌کند، اما در عین حال، سرمای درونی و نبود گرمای عاطفی را بیان می‌دارد. شاعر احساس خاموشی و ناتوانی در سوزش درونی خود را توصیف می‌کند و به گذشته‌ای پررنگ و پرتوفان اشاره می‌کند که اکنون جای خود را به سردی و سکوت داده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

فصلِ دیگر

بی‌آنکه دیده بیند،
در باغ
احساس می‌توان کرد
در طرحِ پیچ‌پیچِ مخالف‌سرای باد
یأسِ موقرانه‌ی برگی که
بی‌شتاب
بر خاک می‌نشیند.



بر شیشه‌های پنجره
آشوبِ شبنم است.
ره بر نگاه نیست
تا با درون درآیی و در خویش بنگری.

با آفتاب و آتش
دیگر
گرمی و نور نیست،
تا هیمه‌خاکِ سرد بکاوی
در
رؤیای اخگری.



این
فصلِ دیگری‌ست
که سرمایش
از درون
درکِ صریحِ زیبایی را
پیچیده می‌کند.

یادش به خیر پاییز
با آن
توفانِ رنگ و رنگ
که برپا
در دیده می‌کند!



هم برقرارِ منقلِ اَرزیزِ آفتاب،
خاموش نیست کوره
چو دی‌سال:

خاموش
خود
منم!

مطلب از این قرار است:
چیزی فسرده است و نمی‌سوزد
امسال
در سینه
در تنم!

۱۳۴۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رستگاران
گوهر بعدی:سرود برای مردِ روشن که به سایه رفت
نظرها و حاشیه ها
دارا جهان ارا
۱۴۰۲/۱۱/۱۱ ۱۴:۱۸

سالهای پیش بیش از 35 سال پیش برای اولین بار این شعر منو با جهان بدیع رنگارنگ و شگفت انگیز اندیشه های شاملو اشنا کرد و چه زیبا بود این اشنایی