هوش مصنوعی: این شعر به تصویر یک مترسک در شبِ تاریک می‌پردازد که فاقد چشم و گوش است اما همچنان می‌بیند و می‌پاید. مترسک بی‌ریشه اما استوار است و حتی اگر کسی بخواهد آن را از جای خود بکند، مقاومت می‌کند. شب‌گذران‌ها ممکن است آن را به عنوان دزد یا سایه‌ای پنهان تصور کنند. در پایان، شعر به تنهایی و سکوت مترسک اشاره می‌کند که با خلأ خود روبرو است و حتی اگر عابری مشعلی روشن کند، نمی‌تواند درک کند که مترسک در چه حال است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم نمادین و انتزاعی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، فضای تاریک و مرموز شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

مترسک

برای آنی و تقی مدرسی
جایی پنهان در این شبِ قیرین
اِستاده به جا، مترسکی باید؛
نه‌ش چشم، ولی چنان که می‌بیند
نه‌ش گوش، ولی چنان که می‌پاید.

بی‌ریشه، ولی چنان به جا سُتوار
که‌ش خود به تَبَر کَنی ز جای، اِلاّک.
چون گردوی پیرِ ریشه در اعماق
می نعره زند که از من است این خاک.

چون شبگذری ببیندش، دزدی‌ش
چون سایه به شب نهفته پندارد
کز حیله نفس به سینه درچیده‌ست
تا رهگذرش مترسک انگارد.



آری، همه شب یکی خموش آنجاست
با خالی‌ بودِ خویش رودررو.
گر مَشعله نیز می‌کشد عابر
ره می‌نبرد که در چه کار است او.

۲۸ اسفندِ ۱۳۵۶
پرینستون

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بچه‌های اعماق
گوهر بعدی:هجرانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.