هوش مصنوعی: شعر «شبِ ایرانشهر» تصویری از جهانِ غرق در خواب و بی‌خبری ارائه می‌دهد و در مقابل، گروهی بیدار و هشیار را نشان می‌دهد که از غم و رنج خود محافظت می‌کنند. شاعر از بیگانگی جهان از خودش سخن می‌گوید و انتظار برای سپری شدن شب و رسیدن روز را بیان می‌کند. این شعر در تاریخ 23 آذر 1357 در لندن سروده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق اجتماعی و سیاسی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آگاهی از شرایط تاریخی دارد. همچنین، لحن شعر حاوی غم و اندوه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

هجرانی

شبِ ایرانشهر

جهان را بنگر سراسر
که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود
از خویش بیگانه است.
و ما را بنگر
بیدار
که هُشیوارانِ غمِ خویشیم.
خشم‌آگین و پرخاشگر
از اندوهِ تلخِ خویش پاسداری می‌کنیم،
نگهبانِ عبوسِ رنجِ خویشیم
تا از قابِ سیاهِ وظیفه‌یی که بر گِردِ آن کشیده‌ایم
خطا نکند.

و جهان را بنگر
جهان را
در رخوتِ معصومانه‌ی خوابش
که از خویش چه بیگانه است!



ماه می‌گذرد
در انتهای مدارِ سردش.
ما مانده‌ایم و
روز
نمی‌آید.

۲۳ آذرِ ۱۳۵۷
لندن

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:هجرانی
گوهر بعدی:هجرانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.