هوش مصنوعی:
این شعر به احساس تنهایی و ناباوری دیگران نسبت به فرد میپردازد. فرد در آتش سرد خود میسوزد و خاکسترش به نقرهی ماه تبدیل میشود، اما حتی در کمال زیبایی نیز مورد قبول واقع نمیشود. همچنین، به استجابت غمناک و زخمهایی اشاره میکند که از بدر کامل ناشی شدهاند و چگونه مجوسان به قلعهی روح هجوم میآورند. شاعر در پایان از تکرار این روند در طول تاریخ پرسش میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، همچنین استفاده از استعارههای پیچیده و احساسات سنگین مانند تنهایی و ناباوری، درک این شعر را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار میسازد.
شبانه
گویی
همیشه چنین است
ای غریوِ طلب ــ:
تو در آتشِ سردِ خود میسوزی
و خاکسترت
نقرهی ماه است
تا تو را
در کمالِ بَدرِ تو نیز
باور نکنند.
□
چه استجابتِ غمناکی!
زخمات
از آن
بَدرِ تمام بود
تا مجوسان
بر گُردهی ارواحِ کهن
به قلعه درتازند.
همیشه چنین بوده؟
همیشه چنین است؟
مردادِ ۱۳۵۹
همیشه چنین است
ای غریوِ طلب ــ:
تو در آتشِ سردِ خود میسوزی
و خاکسترت
نقرهی ماه است
تا تو را
در کمالِ بَدرِ تو نیز
باور نکنند.
□
چه استجابتِ غمناکی!
زخمات
از آن
بَدرِ تمام بود
تا مجوسان
بر گُردهی ارواحِ کهن
به قلعه درتازند.
همیشه چنین بوده؟
همیشه چنین است؟
مردادِ ۱۳۵۹
۱۷۲۵
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:عاشقانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.