هوش مصنوعی: این شعر به بیان تفکراتی درباره‌ی مرگ، زندگی و عشق می‌پردازد. هر بخش از شعر با یک تصویر شهری همراه است که در آن فردی در موقعیت‌های مختلف (سر پیچ خیابان، سه‌راهی، چارراه) ایستاده و این افکار را بیان می‌کند. مرگ بی‌تفاوت به انگیزه‌ها، زندگی کوتاه برای تأمل در خود، و عشق بی‌فرصت برای توضیح احساسات، مضامین اصلی شعر هستند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی مانند مرگ، زندگی و عشق است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، زبان و ساختار شعر ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

ترانه‌ی اندوهبارِ سه حماسه

برای عمران صلاحی

«ــ مرگ را پروای آن نیست
که به انگیزه‌یی اندیشد.»

اینو یکی می‌گُف
که سرِ پیچِ خیابون وایساده بود.

«ــ زندگی را فرصتی آنقَدَر نیست
که در آیینه به قدمتِ خویش بنگرد
یا از لبخنده و اشک
یکی را سنجیده گُزین کند.»

اینو یکی می‌گُف
که سرِ سه‌راهی وایساده بود.

«ــ عشق را مجالی نیست
حتا آنقدر که بگوید
برای چه دوستت می‌دارد.»

والاّهِه اینم یکی دیگه می‌گُف:
سروِ لرزونی که
راست
وسطِ چارراهِ هر وَرْ باد
وایساده بود.

۱۶ اردیبهشتِ ۱۳۶۷

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سرودِ قدیمیِ قحطسالی
گوهر بعدی:شبانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.