هوش مصنوعی:
متن روایتگر یک مجلس شاد و پایکوبی است که با حضور مطرب و مهمانان سرخوش آغاز میشود. در میان شادیها، یاد عشقی ممنوع و غمگین به ذهن میآید. سپس مجلس به پایان میرسد و عروس با بازوی آز برده میشود. مهمانان پراکنده میشوند و مطرب با آخرین زخمهها و شاباشی در کلاهش بازمیگردد. تالار خالی میماند با نشانههایی از آشوب گذشته و چکاوکی مرده بر روی فرش.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق ممنوع و غم است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، تصاویر استفادهشده مانند چکاوک مرده و تالار آشوب ممکن است برای سنین پایین ترسناک یا ناراحتکننده باشد.
حکایت
مطرب درآمد
با چکاوکِ سرزندهیی بر دستهی سازش.
مهمانانِ سرخوشی
به پایکوبی برخاستند.
از چشمِ ینگهی مغموم
آنگاه
یادِ سوزانِ عشقی ممنوع را
قطرهیی
به زیر غلتید.
□
عروس را
بازوی آز با خود برد.
سرخوشانِ خسته پراکندند.
مطرب بازگشت
با ساز و
آخرین زخمهها در سرش
شاباشِ کلان در کلاهش.
تالارِ آشوب تهی ماند
با سفرهی چیل و
کرسی باژگون و
سکّوبِ خاموشِ نوازندگان
و چکاوکی مُرده
بر فرشِ سردِ آجُرش.
۶ فروردینِ ۱۳۶۴
با چکاوکِ سرزندهیی بر دستهی سازش.
مهمانانِ سرخوشی
به پایکوبی برخاستند.
از چشمِ ینگهی مغموم
آنگاه
یادِ سوزانِ عشقی ممنوع را
قطرهیی
به زیر غلتید.
□
عروس را
بازوی آز با خود برد.
سرخوشانِ خسته پراکندند.
مطرب بازگشت
با ساز و
آخرین زخمهها در سرش
شاباشِ کلان در کلاهش.
تالارِ آشوب تهی ماند
با سفرهی چیل و
کرسی باژگون و
سکّوبِ خاموشِ نوازندگان
و چکاوکی مُرده
بر فرشِ سردِ آجُرش.
۶ فروردینِ ۱۳۶۴
۱۵۰۵
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:هاسمیک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.