هوش مصنوعی: این شعر از شاعر معاصر، سهراب سپهری، با لحنی غمگین و انتقادی به زاری و سوگواری بی‌هدف و تباهی‌گرایانه می‌پردازد. شاعر از ساز و آوازی می‌گوید که بر جنازه‌های پنهان و تاریخ‌های فراموش‌شده زاری می‌کند و از مردم بی‌لبخند می‌خواهد که برخیزند. او زاری بر زیبایی‌های طبیعت و زندگی را تلخ و بیهوده می‌داند و از مطربی سخن می‌گوید که در گورخانه و زیر دریچه‌های بی‌گناهی آواز می‌خواند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین انتزاعی، انتقادی و غمگینانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بر کدام جنازه زار می‌زند...؟

بر کدام جنازه زار می‌زند این ساز؟
بر کدام مُرده‌ی پنهان می‌گرید
این سازِ بی‌زمان؟
در کدام غار
بر کدام تاریخ می‌موید این سیم و زِه، این پنجه‌ی نادان؟

بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
بگذار برخیزد!

زاری در باغچه بس تلخ است
زاری بر چشمه‌ی صافی
زاری بر لقاحِ شکوفه بس تلخ است
زاری بر شراعِ بلندِ نسیم
زاری بر سپیدارِ سبزبالا بس تلخ است.
بر برکه‌ی لاجوردینِ ماهی و باد چه می‌کند این مدیحه‌گوی تباهی؟
مطربِ گورخانه به شهر اندر چه می‌کند
زیرِ دریچه‌های بی‌گناهی؟

بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
بگذار برخیزد!

۱۸ شهریور ۱۳۷۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:خاطره
گوهر بعدی:ما نیز...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.