۷۵۲ بار خوانده شده

بوسه

لب را با لب
در این سکوت
در این خاموشی‌ گویا
گویاتر از هرآنچه شگفت‌انگیزتر کرامتِ آدمی به شمار است
در رشته‌ی بی‌انتهای معجزتی که اوست...

در این اعترافِ خاموش،
در این «همان»
که توانَد در میان نهاد
با لبی
لبی
بی‌وساطتِ آنچه شنودن را باید...

آن احساسِ عمیقِ امان، در این پیرانه‌سر
که هنوز
پرواز در تداوم است
هم ازآنگونه کز آغاز:
رابطه‌یی معجزآیت
از یقینی که در آن آشیان گذشت
در پایانِ این بهاران
تا گمانی که به خاطری گذرد
در آغازِ یکی خزان.

۱۵ خردادِ ۱۳۷۴

اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جوشان از خشم...
گوهر بعدی:گدایانِ بیابانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.