هوش مصنوعی:
در این متن، شاعر صحنههایی از یک روز در بیمارستان را توصیف میکند: گذر پیرزنان آراسته و خندان از مقابل خوابگاهش در طول روز، صدای پلنگک قاشقکی در نیمهشب و تصور پایکوبی پیرزنان، و خبر مرگ بیمار اتاق مجاور در سحرگاه.
رده سنی:
16+
متن به موضوع مرگ و فضای بیمارستان میپردازد که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال سنگین یا نامفهوم باشد. درک عمیقتر مفاهیم زندگی و مرگ و احساسات انسانی معمولاً از سنین نوجوانی به بعد امکانپذیر است.
سراسرِ روز
سراسرِ روز
پیرزنانی آراسته
آسانگیر و مهربان و خندان از برابرِ خوابگاهِ من گذشتند.
نیمشب پلنگکِ پُرهیاهوی قاشقکی برخاست
از خیالم گذشت که پیرزنان باید به پایکوبی برخاسته باشند.
سحرگاهان پرستار گفت بیمارِ اتاقِ مجاور مُرده است.
پاریس، بیمارستانِ لاری بوآزیه
۱۳۵۲
پیرزنانی آراسته
آسانگیر و مهربان و خندان از برابرِ خوابگاهِ من گذشتند.
نیمشب پلنگکِ پُرهیاهوی قاشقکی برخاست
از خیالم گذشت که پیرزنان باید به پایکوبی برخاسته باشند.
سحرگاهان پرستار گفت بیمارِ اتاقِ مجاور مُرده است.
پاریس، بیمارستانِ لاری بوآزیه
۱۳۵۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:نوروز در زمستان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.