هوش مصنوعی: این شعر به استقبال نوروزی متفاوت و پر از غم و اندوه می‌پردازد. نوروزی که بدون چلچله، بنفشه، گندم سبز و سفره می‌آید و همراه با خاطراتی سنگین و ممنوعه است. شعر به امیدواری برای بازگشت خاطرات و تقدیس دوباره‌ی آنها اشاره دارد و در نهایت، بهار با غریو به سوی شهر خسته پیش می‌رود. تاریخ‌های ذکر شده (نوروز 1356 و پاییز 1372) ممکن است به وقایع تاریخی خاصی اشاره داشته باشند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق اجتماعی و تاریخی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، اشاره به وقایع تاریخی و مفاهیمی مانند 'قتل عام' و 'نام ممنوع' نیاز به درک و بلوغ فکری بیشتری دارد.

نوروز در زمستان

سالی
نوروز
بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید،
بی‌جنبشِ سردِ برگِ نارنج بر آب
بی گردشِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه.

سالی
نوروز
بی‌گندمِ سبز و سفره می‌آید،
بی‌پیغامِ خموشِ ماهی از تُنگِ بلور
بی‌رقصِ عفیفِ شعله در مردنگی.

سالی
نوروز
همراهِ به‌درکوبی‌ مردانی
سنگینی‌ بارِ سال‌هاشان بر دوش:
تا لاله‌ی سوخته به یاد آرد باز
نامِ ممنوع‌اش را
و تاقچه‌ی گناه
دیگر بار
با احساسِ کتاب‌های ممنوع
تقدیس شود.

در معبرِ قتلِ عام
شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه‌های بسته
به‌ناگاه
فراز خواهد شد
دستانِ اشتیاق
از دریچه‌ها دراز خواهد شد
لبانِ فراموشی
به خنده باز خواهد شد
و بهار
در معبری از غریو
تا شهرِ خسته
پیش‌باز خواهد شد.

سالی
آری
بی‌گاهان
نوروز
چنین
آغاز خواهد شد.

نوروزِ ۱۳۵۶ و پاییزِ ۱۳۷۲

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سراسرِ روز
گوهر بعدی:می‌دانستند دندان برای...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.