هوش مصنوعی:
متن بیانگر تجربهای عرفانی و شاعرانه است که در آن راوی با شکستن مرزهای زمان و مکان، به جستجوی معنا و وصال با معشوق میپردازد. او با کنشهای نمادین مانند شکستن آیینه، ریختن آب و کاشتن برگها، به دنبال وحدت با معشوق است. در نهایت، با نوشیدن آب تجلی، به نوعی اشراق و شناخت میرسد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و نمادین است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فلسفی نیاز دارد. همچنین، برخی تصاویر و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
تراو
در آ، که کران را برچیدم، خاک زمان رفتم، آب نگر پاشیدم.
در سفالینه چشم ، صدبرگ نگه بنشاندم، بنشستم.
آیینه شکستم، تا سرشار تو من باشم و من. جامه نهادم. رشته گسستم.
زیبایان خندیدند، خواب چرا دادمشان، خوابیدند.
غوکی می جست، اندوهش دادم، و نشست.
در کشت گمان، هر سبزه لگد کردم. از هر بیشه ، شوری به سبد کردم.
بوی تو می آمد، به صدا نیرو، به روان پر دادم، آواز در آ سر دادم.
پژواک تو می پیچید، چکه شدم، از بام صدا لغزیدم، و شنیدم.
یک هیچ ترا دیدم، و دویدم.
آب تجلی تو نوشیدم، و دمیدم.
در سفالینه چشم ، صدبرگ نگه بنشاندم، بنشستم.
آیینه شکستم، تا سرشار تو من باشم و من. جامه نهادم. رشته گسستم.
زیبایان خندیدند، خواب چرا دادمشان، خوابیدند.
غوکی می جست، اندوهش دادم، و نشست.
در کشت گمان، هر سبزه لگد کردم. از هر بیشه ، شوری به سبد کردم.
بوی تو می آمد، به صدا نیرو، به روان پر دادم، آواز در آ سر دادم.
پژواک تو می پیچید، چکه شدم، از بام صدا لغزیدم، و شنیدم.
یک هیچ ترا دیدم، و دویدم.
آب تجلی تو نوشیدم، و دمیدم.
۱۱۲۲
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:تا گل هیچ
گوهر بعدی:تنها باد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.