هوش مصنوعی: این متن به توصیف سفری گروهی از عاشقان می‌پردازد که از میان روستاها و طبیعت عبور می‌کنند. در این سفر، عناصر طبیعت مانند ماه، سبزه‌زارها و آبکندهای خشک به عنوان نمادهایی از زندگی و خاطرات کودکی توصیف می‌شوند. گروه عاشقان با حس‌های عمیق و تفسیرهای شخصی از محیط اطراف، راهی به سوی صفا و آرامش بیکران می‌پیمایند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و نمادین است که ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

تپش سایه دوست

تا سواد قریه راهی بود.
چشم های ما پر از تفسیر ماه زنده بومی ،
شب درون آستین هامان.
می گذشتیم از میان آبکندی خشک.
از کلام سبزه زاران گوش ها سرشار،
کوله بار از انعکاس شهر های دور.
منطق زبر زمین در زیر پا جاری.
زیر دندان های ما طعم فراغت جابجا میشد.
پای پوش ما که از جنس نبوت بود ما را با نسیمی از زمین می کند.
چو بدست ما به دوش خود بهار جاودان می برد.
هر یک از ما آسمانی داشت در هر انحنای فکر.
هر تکان دست ما با جنبش یک بال مجذوب سحر می خواند.
جیب های ما صدای جیک جیک صبح های کودکی می داد.
ما گروه عاشقان بودیم و راه ما
از کنار قریه های آشنا با فقر
تا صفای بیکران می رفت.
بر فراز آبگیری خود بخود سرها خم شد:
روی صورت های ما تبخیر می شد شب
و صدای دوست می آمد به گوش دوست.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تا نبض خیس صبح
گوهر بعدی:جنبش واژه زیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.