هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از باران، فراغت و بازی با شن‌های مرطوب یاد می‌کند و به رویاهای سفر و آزادی می‌پردازد. او احساس دلتنگی دارد و در باغ، سفره‌ای آشنا با خوشه‌ای انگور می‌بیند که شایبه‌ها را می‌پوشاند. سکوت و وجود درخت او را به تفکر وامیدارد و به ضرورت بودن و پیگیری روایت تا متن سپید اشاره می‌کند. در پایان، خطاب به یاس ملون، احساسی از اندوه یا حسرت بیان می‌شود.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاطفی و تأملی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادها (مانند «سفره مانوس»، «ادراک منور»، «رد روایت») برای مخاطبان کم‌سن‌وسال ممکن است نامفهوم باشد.

وقت لطیف شن

باران
اضلاع فراغت را می شست.
من با شن های
مرطوب عزیمت بازی می کردم
و خواب سفرهای منقش می دیدم.
من قاتی آزادی شن ها بودم.
من
دلتنگ
بودم.
در باغ
یک سفره مانوس
پهن
بود.
چیزی وسط سفره، شبیه
ادراک منور:
یک خوشه انگور
روی همه شایبه را پوشید.
تعمیر سکوت
گیجم کرد.
دیدم که درخت ، هست.
وقتی که درخت هست
پیداست که باید بود،
باید بود
و رد روایت را
تا متن سپید
دنبال کرد.
اما
ای یاس ملون!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:هم سطر، هم سپید
گوهر بعدی:چشمان یک عبور
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.