هوش مصنوعی:
شاعر در این متن با خطاب به مرغی که پنهان است و با آوازش زمان را میگشاید، از درد و رنج خود میگوید. او از مرغ میپرسد که در کجا پنهان است و چرا با وجود آرامش و سکوت محیط، هنوز پروا دارد. شاعر از پایان طوفان و آرامش طبیعت سخن میگوید و از مرغ میخواهد که آشکار شود.
رده سنی:
12+
متن دارای مفاهیم عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده مانند 'مرغ' و 'طوفان' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 12 سالگی به بعد در افراد شکل میگیرد.
با مرغ پنهان
حرف ها دارم
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می گشایی !
چه ترا دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا
و نشاط زندگی را از کف من می ربایی؟
در کجا هستی نهان ای مرغ !
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق ؟
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی کنار چشمه ادارک بال و پر ؟
هر کجا هستی ، بگو با من .
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن.
آفتابی شو!
رعد دیگر پا نمی کوبد به بام ابر.
مار برق از لانه اش بیرون نمی آید.
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا.
روز خاموش است، آرام است.
از چه دیگر می کنی پروا؟
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می گشایی !
چه ترا دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا
و نشاط زندگی را از کف من می ربایی؟
در کجا هستی نهان ای مرغ !
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق ؟
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی کنار چشمه ادارک بال و پر ؟
هر کجا هستی ، بگو با من .
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن.
آفتابی شو!
رعد دیگر پا نمی کوبد به بام ابر.
مار برق از لانه اش بیرون نمی آید.
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا.
روز خاموش است، آرام است.
از چه دیگر می کنی پروا؟
۱۱۹۰
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:جان گرفته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.