هوش مصنوعی:
مردی تنها در ساحل قدم میزند در حالی که باد و امواج دریا پیوسته با او سخن میگویند و از مقصدش میپرسند. مرد به راه خود ادامه میدهد و در نهایت، امواج خروشان سایهای را که شب از پیکر مرد گرفته بود، میبلعند. صحنهای از تنهایی، مقاومت و نبرد با طبیعت خشن به تصویر کشیده میشود.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، تصاویر خشن از طبیعت و احساس تنهایی میتواند برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
دریا و مرد
تنها ، و روی ساحل،
مردی به راه می گذرد.
نزدیک پای او
دریا، همه صدا.
شب، گیج در تلاطم امواج.
باد هراس پیکر
رو می کند به ساحل و در چشم های مرد
نقش خاطر را پر رنگ می کند.
انگار
هی میزند که :مرد! کجا می روی ، کجا؟
و مرد می رود به ره خویش.
و باد سرگران
هی میزند دوباره: کجا می روی ؟
و مرد می رود.
و باد همچنان...
امواج ، بی امان،
از راه میرسند
لبریز از غرور تهاجم.
موجی پر از نهیب
ره می کشد به ساحل و می بلعد
یک سایه را که برده شب از پیکرش شکیب.
دریا، همه صدا.
شب، گیج در تلاطم امواج.
باد هراس پیکر
رو می کند به ساحل و ...
مردی به راه می گذرد.
نزدیک پای او
دریا، همه صدا.
شب، گیج در تلاطم امواج.
باد هراس پیکر
رو می کند به ساحل و در چشم های مرد
نقش خاطر را پر رنگ می کند.
انگار
هی میزند که :مرد! کجا می روی ، کجا؟
و مرد می رود به ره خویش.
و باد سرگران
هی میزند دوباره: کجا می روی ؟
و مرد می رود.
و باد همچنان...
امواج ، بی امان،
از راه میرسند
لبریز از غرور تهاجم.
موجی پر از نهیب
ره می کشد به ساحل و می بلعد
یک سایه را که برده شب از پیکرش شکیب.
دریا، همه صدا.
شب، گیج در تلاطم امواج.
باد هراس پیکر
رو می کند به ساحل و ...
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:دره خاموش
گوهر بعدی:دلسرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.