هوش مصنوعی: شب به صورت خیره‌ای به پنجره‌ی من نگاه می‌کند، گویی پرسشی بی‌پاسخ دارد. در اتاقم جسدی سرد وجود دارد که اعضای آن از هم جدا شده‌اند و وحدت خود را از دست داده‌اند. بوی فساد و زوال همه‌جا را فرا گرفته است. من جسد را بررسی می‌کنم، اما چیزی که به دنبالش بودم را پیدا نمی‌کنم. شب همچنان ایستاده و درگیر جدالی درونی است و لب‌هایش تصویر یک سوال بی‌پاسخ را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین تاریک، توصیفات فساد و مرگ، و پرسش‌های فلسفی است که ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر نامناسب یا سنگین باشد. همچنین، مفاهیم انتزاعی و عمیق آن برای درک بهتر نیاز به بلوغ فکری دارد.

نایاب

شب ایستاده است.
خیره نگاه او
بر چهارچوب پنجره من.
سر تا به پای پرسش، اما
اندیشناک مانده و خاموش:
شاید
از هیچ سو جواب نیاید.
دیری است مانده یک جسد سرد
در خلوت کبود اتاقم.
هر عضو آن ز عضو دگر دور مانده است ،
گویی که قطعه ، قطعه دیگر را
از خویش رانده است.
از یاد رفته در تن او وحدت.
بر چهرهاش که حیرت ماسیده روی آن
سه حفره کبود که خالی است
از تابش زمان.
بویی فساد پرور و زهر آلود
تا مرزهای دور خیالم دویده است.
نقش زوال را
بر هرچه هست، روشن و خوانا کشیده است.
در اضطراب لحظه زنگار خورده ای
که روزهای رفته در آن بود ناپدید،
با ناخن این جسد را
از هم شکافتم،
رفتم درون هر رگ و هر استخوان آن
اما از آنچه در پی آن بودم
رنگی نیافتم.
شب ایستاده است.
خیره نگاه او
بر چارچوب پنجره من.
با جنبش است پیکر او گرم یک جدال .
بسته است نقش بر تن لب هایش
تصویر یک سوال.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مرگ رنگ
گوهر بعدی:نقش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.