هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌خوابی و اندوه خود می‌گوید و آرزوی دیدار معشوق را دارد. او از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق، از جمله عشق، اشتیاق و تنهایی سخن می‌گوید و تصاویر شاعرانه‌ای از تمنا و هوس ارائه می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق عاشقانه و تصاویر شاعرانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند هوس و اشتیاق شدید ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

شب و هوس

در انتظار خوابم و صد افسوس
خوابم به چشم باز نمی آید

اندوهگین و غم زده می گویم
شاید ز روی ناز نمی آید




چون سایه گشته خواب و نمی افتد
در دامهای روشن چشمانم

می خواند آن نهفته ی نامعلوم
در ضربه های نبض پریشانم




مغروق این جوانی معصومم
مغروق لحظه های فراموشی

مغروق این سلام نوازش بار
در بوسه و نگاه و هم آغوشی




می خواهمش در این شب تنهایی
با دیدگان گمشده در دیدار

با درد ، درد ساکت زیبایی
سرشار ، از تمامی خود سرشار




می خواهمش که بفشردم بر خویش
بر خویش بفشرد من شیدا را

بر هستیم بپیچد ، پیچد سخت
آن بازوان گرم و توانا را




در لابلای گردن و موهایم
گردش کند نسیم نفس هایش

نوشد ، بنوشد که بپیوندم
با رود تلخ خویش به دریایش




وحشی و داغ و پر عطش و لرزان
چون شعله های سرکش بازیگر

در گیردم ، به همهمه در گیرد
خاکسترم بماند در بستر




در آسمان روشن چشمانش
بینم ستاره های تمنا را

در بوسه های پر شررش جویم
لذات آتشین هوس ها را




می خواهمش دریغا ، می خواهم
می خواهمش به تیره ، به تنهایی

می خوانمش به گریه ، به بی تابی
می خوانمش به صبر ، شکیبایی




لب تشنه می دود نگهم هر دم
در حفره های شب ، شب بی پایان

او ، آن پرنده ، شاید می گرید
بر بام یک ستاره ی سرگردان
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شعلهٔ رمیده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.