۹۱۱ بار خوانده شده

گناه

گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش

خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه ِ تاریک و خاموش




در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم به چشم پر ز رازش

دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش




در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم

لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم




فروخواندم به گوشش قصهٔ عشق :
تو را می خواهم ای جانانهٔ من

تو را می خواهم ای آغوش جانبخش
تو را ، ای عاشق دیوانهٔ من




هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید

تن من در میان بستر نرم
به روی سینه اش مستانه لرزید




گنه کردم گناهی پر ز لذت
درآغوشی که گرم و آتشین بود

گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:رویا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.