هوش مصنوعی: این متن شاعرانه به توصیف یک تجربه عرفانی و عاشقانه شدید می‌پردازد. شاهد با نگاه به چشمان معشوق، حالتی از جذبه و بی‌خودی را تجربه می‌کند. او احساس می‌کند وجودش در برابر این عشق بزرگ تحلیل می‌رود و قلب معشوق در تمام وجودش طنین‌انداز می‌شود. لحظات وحدت و اتحاد به صورت تصاویری شاعرانه مانند آتش، آب، ابر و ماه توصیف می‌شوند. در نهایت، راوی احساس ذوب شدن و یکی شدن کامل را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

وصل

آن تیره مردمکها ، آه
آن صوفیان سادهٔ خلوت نشین من
در جذبهٔ سماع دو چشمانش
از هوش رفته بودند

دیدم که بر سراسر من موج می زند
چون هرم سرخگونهٔ آتش
چون انعکاس آب
چون ابری از تشنج بارانها
چون آسمانی از نفس فصلهای گرم
تا بی نهایت
تا آن سوی حیات
گسترده بود او

دیدم که در وزیدن دستانش
جسمیّت وجودم
تحلیل می رود
دیدم که قلب او
با آن طنین ساحر سرگردان
پیچیده در تمامی قلب من

ساعت پرید
پرده به همراه باد رفت
او را فشرده بودم
در هالهٔ حریق
می خواستم بگویم
اما شگفت را
انبوه سایه گستر مژگانش
چون ریشه های پردهٔ ابریشم
جاری شدند از بن تاریکی
در امتداد آن کشالهٔ طولانی ِ طلب
و آن تشنج ، آن تشنج مرگ آلود
تا انتهای گمشدهٔ من

دیدم که می رهم
دیدم که می رهم

دیدم که پوست تنم از انبساط عشق ترک می خورد
دیدم که حجم آتشینم
آهسته آب شد
و ریخت ، ریخت ، ریخت
در ماه ، ماه به گودی نشسته ، ماه ِمنقلب تار
در یکدیگر گریسته بودیم
در یکدیگر تمام لحظهٔ بی اعتبار وحدت را
دیوانه وار زیسته بودیم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دریافت
گوهر بعدی:عاشقانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.