هوش مصنوعی: این متن بیانگر حالات روحی و روانی فردی پریشان و خسته است که در حیرت و سکوت فرو رفته و از وضعیت خود بیزار است. او در ژرفای خاموشی خود، به گذشته و تجربیاتش فکر می‌کند و از خود می‌پرسد که آیا آنچه دیده و تجربه کرده واقعی بوده یا تنها خواب و خیالی بی‌اساس. متن همچنین به ناامیدی، دردهای کهنه و تازه، و احساس اسارت درونی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق روان‌شناختی و عاطفی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، موضوعاتی مانند ناامیدی، دردهای روحی، و حیرت وجودی معمولاً برای بزرگسالان قابل‌درک و مرتبط هستند.

جراحت

دیگر اکنون دیری و دوری ست
کاین پریشان مرد
این پریشان پریشانگرد
در پس زانوی حیرت مانده، خاموش است
سخت بیزار از دل و دست و زبان بودن
جمله تن، چون در دریا، چشم
پای تا سر، چون صدف، گوش است
لیک در ژرفای خاموشی
ناگهان بی اختیار از خویش می‌پرسد
کآن چه حالی بود؟
آنچه می‌دیدیم و می‌دیدند
بود خوابی، یا خیالی بود؟
خامش، ای آواز خوان! خامش
در کدامین پرده می‌گویی؟
وز کدامین شور یا بیداد؟
با کدامین دلنشین گلبانگ، می‌خواهی
این شکسته خاطر پژمرده را از غم کنی آزاد؟
چرکمرده صخره‌ای در سینه دارد او
که نشوید همت هیچ ابر و بارانش
پهنه ور دریای او خشکید
کی کند سیراب جود جویبارانش؟
با بهشتی مرده در دل،‌کو سر سیر بهارانش؟
خنده؟ اما خنده‌اش خمیازه را ماند
عقده‌اش پیر است و پارینه
لیک دردش درد زخم تازه را ماند
گرچه دیگر دوری و دیری ست
که زبانش را ز دندانه‌اش
عاجگون ستوار زنجیری ست
لیکن از اقصای تاریک سکوتش، تلخ
بی که خواهد، یا که بتواند نخواهد، گاه
ناگهان از خویشتن پرسد
راستی را آن چه حالی بود؟
دوش یا دی، پار یا پیرار
چه شبی، روزی، چه سالی بود؟
راست بود آن رستم دستان
یا که سایهٔ دوک زالی بود؟
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ساعت بزرگ
گوهر بعدی:رباعی
نظرها و حاشیه ها
م
۱۴۰۳/۹/۱۹ ۱۸:۰۱

بسیار زیبابود یاد اخوان بخیر هنوز هم شعرهاشو می خونم حالم عوض میشه