۴۱۰۳۱ بار خوانده شده

قاصدک

قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما،‌اما
گرد بام و در من
بی ثمر می‌گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه‌های همه تلخ
با دلم می‌گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو.، فریب
قاصدک! هان، ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، ای! کجا رفتی؟ ای
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی‌بندم خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می‌گریند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:خفتگان
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۱/۵/۳۱ ۱۸:۳۷

قاصدك
ابرهاي همه عالم شب و روز در دلم مي گريند

ناشناس
۱۴۰۱/۳/۱۲ ۱۱:۱۰

گوهر، خود گوهر هست، به خودی خود، خوشتر ز گوهرچیست، ولی گوهر شناس اندک هست، قابل، کم و ناقابل تادلت بخواهد، چه کسی می فهمد؟ اخوان را که ثانی فردوسی بزرگش خوانند، فهمیدن اخوان و اخوانها همان و گلستان شدن دنیا همان ولی کجاست این آرزوی محال و دست نیافتنی یاد و خاطرش جاودانه باد

یاور
۱۴۰۰/۱۰/۱۷ ۲۳:۴۱

بیست
حال و روز این روزای سرزمینم

ناشناس
۱۴۰۰/۸/۱۰ ۱۸:۱۳

برو آنجا که تو را منتظرند! مفهومش خیلییی عمیق هست خیلی...

ناشناس
۱۴۰۰/۶/۱۰ ۲۱:۰۹

فوق العاده

ناشناس
۱۴۰۰/۴/۲۵ ۱۳:۱۱

بی بدیل

ناشناس
۱۳۹۹/۸/۲۳ ۱۱:۰۳

زیباترین شعر