هوش مصنوعی: این شعر از زبان شاعری بیان می‌شود که از تکرار دردها و رنج‌های زندگی شکایت دارد. او به تصاویری مانند صبح آتشین، زخم‌های کهنه، و عنکبوت زرد اشاره می‌کند که نماد رنج و اسارت هستند. شاعر از ظلم و مصیبت‌های گسترده در جهان می‌نالد و نفرت خود را نسبت به این شرایط ابراز می‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق اجتماعی، نمادهای پیچیده و احساسات شدید مانند درد، نفرت و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد.

آنک! ببین ...

اوصاف ِ این همیشه همان، تا که بوده‌ام
از بی غمان ِ رنگ نگر، این شنوده‌ام:
بر لوح ِ دودفام ِ سحر، صبح ِ آتشین
شنگرف تا اقاصی ِ زنگار گسترد
اما شنیده کی بَرَدَم دیده‌ها ز یاد
کاین کهنه زخمِ زرد، به هر روز بامداد
سر واکند به مشرق و خوناب و زهر و درد
تا مغرب ِ قلمرو ِ تکرار گسترد
صبح است و باز می‌دمد از خاور آفتاب
گفتند هر کسی نگرد نقش ِ خود در آب
زین رو چو من به صبح، هزاران تفو فکن
نفرت بر این سُتور ِ زر افسار گسترد
برخیز تا به خون جگرمان وضو کنیم
نفرین کنان به چهرهٔ زردش تفو کنیم
کاین پیر کینه، بهر چه تا بیکران چنین
بیداد و بد، مصیبت و آزار گسترد؟
آنک! ببین، مهیب‌ترین عنکبوت زرد
برخاست از سیاه و بر آبی نظاره کرد
تذکار ِ رنگ‌های ِ اسارت، به روشنی
اینک به روی ِ ثابت و سیار گسترد...
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ییلاقی
گوهر بعدی:به دیدارم بیا هر شب
نظرها و حاشیه ها
هادی
۱۴۰۴/۶/۲ ۱۴:۳۴

این شعر درباره صبحه ، اخوان ثالث در یکی از محافل ادبی این شعر و چند شعر دیگه با موضوع صبح رو میخونه و قبلش اینگونه توضیح میده که مدتی است شب ها خوابم نمیبره و صبح رو زیاد میبینم ، برای همین شعر درباره صبح زیاد دارم.
در این شعر شاعر به نظر میرسه از تکرار صبح خسته شده از صبح بیزاره و اینقدر از نظر روانی پریشان خاطره که حتی خورشید رو به شکل یک عنکبوت مهیب زرد می بینه.

من تفرجگاه ارواح پریشان خاطرم
۱۳۹۹/۳/۲۰ ۱۲:۲۲

کاش میشد نقد و بررسی شعر هارو هم همراهشون داشته باشیم قصه هایی که پشتشونه و در کل هرچیزی که باعث بشه عمیق تر بفهمیمشون.